شهر و كلان شهر
شهر را بايد داراي پيشينهاي لااقل 7000 ساله دانست كه با فاصله نسبتا اندكي يعني در حد 2 تا 3 هزار سال از انقلاب نوسنگي، با تغيير شكل تدريجي، جماعتهاي روستايي دائم ظاهر ميشود و به صورتي پيوسته تا امروز گسترش مييابند. شهر زيستگاهي است كه انسان ساخت و در زير يك قدرت سياسي مشخص كه تمركز جمعيتي نسبتا پايداري را درون خود جاي ميدهد، فضاهاي ويژه بر اساس تخصصهاي حرفهاي به وجود ميآورد، تفكيكي كمابيش مشخص و فزاينده ميان بافتهاي مسكوني و بافتهاي كاري ايجاد ميكند و فرهنگي خاص را به مثابه حاصلي از روابط دروني خويش پديد ميآورد كه درون خود، خرده فرهنگهاي بيشماري را حمل ميكند.
شهر مسلما يك گروه اجتماعي است كه پهنه مشخصي را اشغال كرده و داراي ابزار فني، نهادها، دستگاه اداري و سازماني است كه آن را از ساير گروهها جدا ميكند، شهر نمادي است كه خود را تا اندازهاي مستقل از اهالياش، رشد داده و حفظ ميكند، زيرا عاملي است در پاسخ دادن به برخي نيازهاي اساسي كه نه تنها به ساكنان محلي آن بلكه همچنين به پهنه گستردهتر و وابسته به آن تعلق دارد. مفهوم كلان شهر به گونهاي از شهرهاي جديد اطلاق ميشود كه جمعيت متراكم و ثروت بسياري را در خود متمركز نموده و عموما به مثابه مركز اصلي تصميمگيري و تعيين برنامهريزيهاي گوناگون اقتصادي، اجتماعي در يك منطقه بزرگ و يا در يك كشور عمل مينمايد.
بسياري از برنامهريزيهاي شهري و مسكوني از آن رو با مشكل روبهرو ميشوند كه دستاندركاران آنها درك روشني از كاركردهاي اجتماعي شهر ندارند آنها تلاش ميكند اين كاركردها را صرفا با انداختن نگاهي سطحي به فعاليتها و نيازهاي موجود در صحنه شهرهاي معاصر درك كنند در واقع پرسش اين است كه شهر را به مثابه يك نهاد اجتماعي چگونه بايد تبين كرد؟ شهر مجموعهاي است متشكل از گروههاي نخستين و اتحادهاي هدفمند جمعي. مورد اول را ميتوان در اشكالي چون خانواده و محله مشاهده كرد كه در تمام جماعتها ديده ميشوند. درحالي كه مورد دوم ويژه شهر است.
اين گروههاي مختلف از خلال سازمانهايي كه كمابيش ساختي بنگاه مانند دارند و يا لااقل به شكل عمومي تنظيم و شخصيت يافتهاند خود را تضمين ميكنند و همه اين گروهها در ساختارهايي دائم و درون پهنههايي نسبتا محدود اسكان يافتهاند. ابزار فيزيكي اساسي براي وجود شهر عبارتند از يك كالبد ثابت، مساكن پايدار، تاسيسات دائم براي گردآوردن، تبادل و ذخيرهسازي و ابزار اجتماعي اساسي عبارتند از تقسيم اجتماعي كارگر نه فقط زندگي اقتصادي بلكه فرايندهاي فرهنگي را نيز تضمين ميكند. بنابراين شهر در معناي كامل آن عبارت است از يك گستره جغرافيايي، يك سازمان اقتصادي، يك فرايند صنعتي، صحنهاي براي كنش اجتماعي و نهادي زيباشناختي از وحدت جمعي.
دیدگاهتان را بنویسید