هرآن کو خاطرمجموع و یار نازنین دارد


هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد//سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است//کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است//که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد
لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست//بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را//که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد
چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان//که دوران ناتوانیها بسی زیر زمین دارد
بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است//که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد
صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان //که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد
و گر گوید نمیخواهم چو حافظ عاشق مفلس//بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد
معانی لغات:
خاطری مجموع: آسایش فکر، خاطری جمع ، آرامش درون.
یاری نازنین : یاری دوست داشتنی.
دولت:بخت و اقبال.
همدم : هم نفس ، معاشر، مصاحب .
حریم : آستان ، پیرامون ، گرداگر.
در آستین داشتن : حاضر و آماده داشتن .
دهان تنگ شیرین:دهان غنچه وار دلپذیر
نقش خاتم لعلش : نقش نگین انگشتری اش .
خط مشکین: خط عارض ، موهای رسته گرد عارض و پشت لب.
آنَش : کیفیت رویایی و جاذبه و تناسب و هنجار میان زیباییها ، گیرایی ، عاملی در زیبایی که سبب دلربایی و جلب نظر است .
منعم : توانگر.
مجلس عزّت : محل جمع شدن اهل فقر و قناعت
گدای ره نشین: فقیر و مستمندی که جا در کنار کوچه دارد .
ناتوانی ها: زبونها و ناتوانها .
خوشه چین: درویش و تهیدستی که خوشه های اطراف خرمن را برای سد جوع جمع آوری می کند. رمز: نشانه مخصوص ، نکته سربسته .
مفلس : بی چیزی ، تهیدست .
معانی ابیات :
(۱)هر کس که خیالی آسوده و دلبری دوست داشتنی دارد هم نفسِ خوشبختی و هم نشین بخت واقبال است.
(۲) درگاه محوطه عشق از عقل رفیع تر است . کسی می تواند برآستان بلند بوسه بزند که جان در کف داشته باشد.
(۳) گویی ، دهان غنچه وار دلپذیرش مُهرِ انگشتری سلیمان است زیرا نقش نگین سرخ فام آن ، دنیا را زیر فرمان خود دارد.
(۴) اگر در لب میگون و خط مشکین گیرایی نباشد بی روح و جان است . به دلبر خود مباهات می کنم که هم آن وهم این را باهم دارد .
(۵) ای توانگر ، در مردمان ضعیف و ناتوان به چشم حقارت نگاه مکن که فقیر راه نشین ، بر صدر مجلس عزّت جای گرفته است .
(۶) تا بر روی زمین زندگی می کنی قدر این توانایی را بدان چرا که روز گار چه بسیار ناتوانی ها در زیر زمین دارد .
(۷) دعای خیر مردم نیازمند، جان و تن را از بلا به دور نگاه می دارد. چه کسی خیر وبرکت از خرمن خود می بیند که از خوشه چین تهیدست روگردان و متنفر است .
(۸) ای باد صبا ، نکته و رمزی از میزان عشق واردت من را به آن شاه خوبان که پادشاه خوبان که پادشاهان بزرگی چون جمشید و کیخسرو، کمترین غلام درگاه اویند ، برسان .
(۹) و اگر گفت به عاشق تهیدستی چون حافظ نیازی ندارم به او بگو ( سخت مگیر ) به سلطانی بی نیاز، هم نشین شده است .
دیدگاهتان را بنویسید