یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد


یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد//دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست//خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی//حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست//تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار//مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند//کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست//عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت//کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش//از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
معانی لغات:
یاران را چه شد: یاران را چه شده است؟، برای یاران چه اتفاقی افتاده است؟
دوستی کی آخر آمد: کی راه و رسم دوستی وَر اُفتاد(برافتاد) ؟
دوستداران را چه شد : برای دوستداران و عاشق پیشه ها چه اتفاقی افتاده است؟
آب حیوان :آب حیات که در شهر ظلمات در شمال زمین به صورت چشمه یی زلال جاری و خضر از آن نوشیده عمر طولانی یافت.
خضر فرخ پی: خضر مبارک قدم که هر کجا پا می نهاد زمین سر سبز می شد.
باد بهاران را چه شد: برسر باد بهاران چه آمد؟
کس نمی گوید: دیگر کسی نمی گوید.
یاری، داشت حق دوستی: (یاری با یاء وحدت) یک یار حق دوستی
داشت.
حق شناسان: دوستان حق شناس.
چه حال افتاد: چه پیش آمد، چه روی داد.
کان مروت: ( اضافه تشبیهی ) مروت به کان ( معدن لعل) تشبیه شده است.
شهر یاران: در مصراع اول بیت پنجم به معنای شهر و ویار دوستان و در مصراع بعد به معنادی پادشاهان.
گوی توفیق و کرامت: (اضافه تشبیهی ) توفیق و کرامت به گوی تشبیه شده.
در میان افکنده اند: در میان میدان بازی افکنده اند.
سواران: سوار کاران چوگان باز.
عندلیب : بلبل
هزاران : بلبل ها.
زهره :ستاره زهره که به مطرب و ساز زن فلک مشهور است.
ساز: آهنگ.
عود: آلت موسیقی و آن سازی است مشابه بربط با کاسه کوچک پوستی.
مگر عودش بسوخت: مگر عودش را بسوازنید ، کنایه از سوزانیدن ادوات موسیقی دانی که با توبه از کار مطربی دست می کشیده است.
میگساران را چه شد: بر سر میگساران چه آمده است؟
از که می پرسی: این سؤال را از چه کسی می کنی ؟
معانی ابیات:
(۱) همدری و امداد در کسی مشاهده نمی کنیم، یاران را چه شده است؟ کی راه و رسم دوستی به پایان رسیدو بر سر مهرورزان چه آمده است؟
(۲) چشمه آب حیات تیره رنگ شد . خضر خوش قدم کجاست گل از رنگ طبیعی خود بر گشت و پژمرده شد . بر سر نسیم بهاری چه پیش آمده است؟
(۳) هیچ کس نمی گوید که یکنفر دوست، حق و حقوق دوستی دارد . برای دوستان حق شناس چه پیش آمده و دوستان ر ا چه شده است ؟
(۴) سالی چند می گذرد که از معدن جوانمردی لعلی و گوهری بیرون نیامده است. در تابش خورشید و تغییرات سازنده باد و باران چه دگرگونی پیش آمده است؟
(۵) این شهر و دیار ، سرزمین یاران و یاوران بود. راه و رسم مهربان کی به پایان رسید و بر سر پادشاهان چه آمد؟
(۶)کسی برای ربودن گوی کامیابی و بزرگواری که درمیان میدان بازی رها شده است به میدان نمی آید برای سوارکاران چوگان باز چه پیش آمده است؟
(۷) صد هزار گل شکفته شد و مرغی به نغمه سرایی نپرداخت. برای بلبلان چه پیش آمده و کجا هستند؟
(۸) ستاره زهره در فلک از ساز زدن افتاده است. آیا عودش را سوزانیده است؟ هیچ کس شور و حال عشق و مستی ندارد . بر سر میگساران چه آمده است؟
(۹) حافظ، کسی بر اسرار خداوندی آگاهی ندارد، خاموش باش. از چه کسی می خواهی بپرسی که برای گردش روزگار چه پیشامدی کرده است.
منبع: مستانه دات آی آر
دیدگاهتان را بنویسید