ساقی به نور باده برافروز جام ما


ساقی به نور باده برافروز جام ما//مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم//ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق//ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان//کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری//زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری//خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است//زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست//نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان//باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال//هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
معانى لغات:
نور باده:باده به نور تشبیه شده(اضافه تشبیهى).
برافروز:روشن و درخشان کن.
مطرب:سازنده و نوازنده و خواننده آواز.
مدام:شراب انگور،همیشه.
شرب مدام:شرب دائم،شرب همیشه،شرب شراب.
جریده:دفتر.
دوام:ثبات،جاودانگى.
کرشمه:ناز و غمزه و اشارات دلبرانه با چشم و ابرو.
سهى:موزون،راست و مستقیم.
سهى قدان:موزون قامتان،بلند بالایان.
صنوبر:از خانواده کاج و صنوبر خرام به معناى جلوه و خرامیدن صنوبرى.
گلشن احباب:(استعاره)مجلس دوستان.
زنهار:زینهار،امان،الأمان!،الحذر،خدا را،حتما و مؤکدا.
عرضه ده:عرض کن،برسان.
عمدا:از روى عمد،قصد.
شاهد دلبند:(استعاره)محبوب دوست داشتنى.
زمام:اختیار.
صرفه:نفع،فایده،بهره.
آب حرام:(استعاره)شرابمرغ وصل:(اضافه تشبیهى)وصل به مرغ تشبیه شده است.
معنی ابیات غزل:
( ١ )الف:اى ساقى با باده رخشان، پیاله ما را روشن و لبالب کن و اى مطرب برخوان و بگو:کار جهان به کام ما شد.
ب:اى ساقى با باده زلال و روشن پیاله ما را درخشان کن و اى مطرب بگو کهکار جهان به کار ما شد…
( ٢ )الف:(بگو که)ما در پیاله عکس روى محبوب دیدهایم، اى بىخبر ز لذّتشراب خوارى ما.
ب:به بیخبران از لذّت شراب خوارى ما بگو که ما در پیاله شراب عکس روىمحبوب خود را دیدهایم.
( ٣ )کسى که دلش با نیروى عشق مىتپد و زنده است هرگز نمىمیرد(بدین سبب)در دفتر روزگار نام ما جاویدان و با ثبات است.
( ۴ )ناز و کرشمه دلبران بلند بالا تا زمانى خریدار دارد که محبوب سرو رفتار ماجلوهگرى نکرده است.
( ۵ )اى باد صبا اگر گذارت به مجلس دوستان افتاد از براى خدا این پیام ما را بهگوش جانان برسان:
( ۶ )بگو چرا عمدا وانمود مىکنى که نام ما را فراموش کردهاى؟ دیرى نمىگذرد که ما در مىگذریم و نام ما را از یاد خواهى برد.
( ٧ )الف:مستى زیبنده چشم محبوب دلبند ماست بدین سبب عنان اختیار ما را بهدست چشم مستى دادهاند.
ب:در چشم محبوب دلبند ما حالت مستى و بیخودى از شراب زیبنده استبدین سبب زمام عقل ما را به دست مستى سپردهاند.
( ٨ )از آن مىترسم که به هنگام پرسش و پاسخ روز قیامت، نان حلالى را که شیخ(از محلّ جیره موقوفات مدرسه سهمیه طلاّب)خورده است امتیاز و فضیلتىاز شراب حرامى که ما خوردهایم کسب نکند.
( ٩ )حافظ دانههاى گوهر اشکت را(به پاى محبوب)نثار کن. شاید مرغ وصالجانان به خاطر این دانهها به دام افتد.
( ١٠ )دریاى سبز سپهر گردون و کشتى هلال ماه آن، همگى در دریاى نعمتحاجى قوام غرقند.
منبع: مستانه دات آی آر
دیدگاهتان را بنویسید