مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت


مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت//خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن//که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم//که جان را نسخهای باشد ز لوح خال هندویت
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی//صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی//برافشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل//من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی//نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر کویت
معانی لغات:
مدام: همیشه، شراب و در اینجا همیشه معنا میدهد.
نسیم: رایجه، بوی خوشی که از نسیم به مشام میرسد.
جعد: چین و شکن، پیچیده و گرهگیر.
خراب: در اینجا به معنی مست و لایعقل، فاسد.
فریب: عشوه، دراینجا کنایه از شراب چشم است.
چندین شکیبایی: شکیبایی فراوان و مُمتَّد.
شمع دیده افروزیم: اضافه تشبیهی و کنایه از اینکه چشم به دیدار جمالت روشن کنیم.
َسوادِ لوح: سیاهی صفحه.
سَوادِ لوح بینش: سیاهی مردمک چشم.
خال هندو: خال سیاه.
برقع: روبنده، پارچهیی که جهت ناشناس ماندن بر روی صورت آویزان کنند.
برافشان: تکان بده، بلرزان.
افسون: سحر و جادو.
همت: اراده قوی و مجازاً به معنای بینیازی.
معانی ابیات:
(۱) پیوسته بوی خوش گیسوان تا بدارت مرا مست و شاداب نگهداشت و باده چشم جادوییات مرا خراب نگه میدارد.
(۲) بعد ازمدتها صبر و انتظار آیا میتوان شبی شمع خاموش چشم خود را در محراب ابروان تو روشن کنیم.
(۳) بدان سبب سیاهی مردمک چشم را گرامی میدارم که شبیه نقش خال سیاه چهرهتوست.
(۴) اگر مایلی به اصلاح و آرایش جهان دست بیابی به باد صبا بگو که روبنده را از رویت کنار بزند (تا دیده شوی).
(۵) و اگر خواستار آنی که راه و رسم نابودی را از دنیا براندازی، زلفهای خود را افشان کن تا از هر تار مویت هزاران جان دربند رهایی یابد.
(۶) من و نسیم صبا، دو بیچاره و سرگردان نومیدیم. من به سبب جاذبه به سحر چشمان مست تو و باد صبا از اثر بوی گیسوانت.
پاسخ دهید