حال دل با تو گفتنم هوس است


حال دل با تو گفتنم هوس است///خبر دل شنفتنم هوس است
طمع خام بین که قصه فاش///از رقیبان نهفتنم هوس است
شب قدری چنین عزیز و شریف///با تو تا روز خفتنم هوس است
وه که دردانهای چنین نازک///در شب تار سفتنم هوس است
ای صبا امشبم مدد فرمای///که سحرگه شکفتنم هوس است
از برای شرف به نوک مژه///خاک راه تو رفتنم هوس است
همچو حافظ به رغم مدعیان///شعر رندانه گفتنم هوس است
معانی لغات غزل:
حال دل: سرگذشت دل، خبردل.
طمع خام: تقاضای بیمورد و ناممکن، توقع بیجا.
قصه فاش: راز آشکار شده.
رقیب: مراقب و دربان و در اینجا به معنای طرف و مدعی عشق است.
شب قدر: شبی که در نیمه سوم ماه رمضان واقع و در آن شب تمام قرآن یکجا بر سینة پیامبر نازل شد و در اصطلاح صوفیان شبی که در دل سالک وصال به حق تجلی میکند و معنای ظاهری آن شب شریف و گرانقدر.
دردانه: دانةدر، دانه مروارید، کنایه از دلبری نازنین و شریف.
نازک: ظریف، خوشاندام.
سفتن: سوراخ کردن.
شکفتن: باز شدن گل، کنایه از شکوفا شدن، خندان و شادان شدن.
شرف: بلندی مقام و جاه.
رغم: برخلاف، به کوری چشم، در اصل لغت به معنای دماغ کسی را بر خاک مالیدن.
مدعی: داعیهدار بیمایه، کنایه از دشمن و رقیب عشق.
رندانه: زیرکانه، ایهامدار، دو پهلو.
معانی ابیات غزل:
(۱) آرزو دارم سرگذشت دل را باتو درمیان نهاده و از دل تو خبری بشنوم.
(۲) خواهش بیجا را ببین که آرزو دارم داستان سرآوازه شده خود را از رقیبان پنهان نگاه دارم.
(۳) در شبی که چون شب قدر برای من عزیز و شریف است آرزو دارم که با تو تا روز در بستر به سر برم.
(۴) (و) در گوهر بکری چون پیکر ظریف و خوشاندام تو در دل شب تصرف و نفوذ حاصل کنم.
(۵) این نسیم صبا امشب به من کمک کن تا در کار خود موفق شده و سحرگاه خندان و شکوفا باشم.
(۶) آرزو دارم برای کسب شرف و افتخار خاک راه تو را با مژگان خود برویم.
(۷) حافظ! علیرغمدشمنان و حسودان آرزو دارمکههمیشه مانند اینغزل، اشعار رندانه بگویم.
منبع: مستانه دات آی آر
دیدگاهتان را بنویسید