ای هدهد صبا به سبا میفرستمت


ای هدهد صبا به سبا میفرستمت///بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم///زین جا به آشیان وفا میفرستمت
در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست///میبینمت عیان و دعا میفرستمت
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر///در صحبت شمال و صبا میفرستمت
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب///جان عزیز خود به نوا میفرستمت
ای غایب از نظر که شدی همنشین دل///میگویمت دعا و ثنا میفرستمت
در روی خود تفرج صنع خدای کن///کیینه خدای نما میفرستمت
تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند///قول و غزل به ساز و نوا میفرستمت
ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت///با درد صبر کن که دوا میفرستمت
حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر توست///بشتاب هان که اسب و قبا میفرستم
معاني لغات غزل:
هدهد: مرغ شانه به سر، مرغ سليمان، پوپك.
هدهد صبا: (اضافه تشبيهي) نسيم صبا به هدهد تشبيه شده.
سبا: نام شهري در يمن كه ملكه آن به نام بلقيس بود و بنا به روايتي، سليمان او را به زني اختيار كرد.
طاير: پرنده، مرغ پروازي.
خاكدان غم: دنياي خاكي غمانگيز.
قرب و بعد: نزديكي و دوري.
عيان: آشكارا.
درصحبت شمال و صبا: به همراهي باد شمال و نسيم صبا.
نوا: گروگان.
ثنا: درود، تحسين، آفرين.
تفرج: سير و گردش.
صنع خداي: مصنوع و مخلوق خداي، آفريده خدا.
آئينه خداي نما: آيينهيي كه خدا را نمايان ميسازد.
قول و غزل: تصانيف سابق از چهار قسمت تشكيل ميشده: 1- قول يا شعر عربي، 2- غزل يا شعر فارسي، 3- ساز يا آهنگ، 4- نوا يا نغمهيي از نغمات موسيقي مثل نغمه اصفهان و غيره.
هاتف غيب: فرشته غيب، فرشتهيي كه از عالم غيب آواز ميدهد، آواز دهنده غيبي.
معاني ابيات غزل:
(1) اي نسيم صبا كه به مانند هدهد، پرنده پيامي، تو را به كشور صبا روانه ميكنم. ببين كه تو را به چه جاي دوري ميفرستم.
(2) حيف از پرندهيي چون تو است كه در اين سرزمين غمانگيز باشد. تو را از اينجا به كانون وفا و كوي جانان رهسپار ميكنم.
(3) در امر عشق مسئله نزديك و دور بودن مطرح نيست من به وضوح تو را ميبينم و به سوي تو دعا ميفرستم.
(4) هر بامداد و شامگاه كارواني از دعاي خير به همراهي نسيم شمال و صبا به سويت گسيل ميدارم.
(5) براي اينكه هجوم سپاه غم تو سبب ويراني ملك دلم نشود جان عزيز خود را به عنوان گروگان به پيش تو ميفرستم.
(6) اي كه از ديده دور و در دلم مآوا داري من دعا گوي توام و به سويت درود ميفرستم.
(7) با تماشاي صورت خود، از ساخته و پرداخته آفريدگار لذت ببر زيرا براي تو آيينهيي ميفرستم كه چهره خدا را نمايان ميسازد.
(8) براي اينكه مطربان، تو را از شدت عشق و علاقه من آگاه سازند قول و غزل و آهنگ و نغمه برايت ارسال ميدارم.
(9) ساقي بيا. (چرا) كه فرشته عالم غيب به من مژده داد كه با درد بساز. من براي تو دوا ميفرستم.
(10) حافظ! ذكر خير و ياد تو، جاي سرود مجلس ما را گرفته است. برايت اسب و قبا ميفرستم بسوي ما شتاب كن.
منبع: مستانه دات آی آر
دیدگاهتان را بنویسید